کتاب "شارلوت عنکبوته" چاپ شد

ساخت وبلاگ

 

سال‌ها از پیِ سال‌ها رفته‌ست، شب‌نشینی‌ها گذشته‌ست، گفت‌وگوها شده‌ست، بیداری‌ها کشیده‌ایم و سحرها دیده‌ایم. کتاب‌ها خوانده‌ایم، فیلم‌ها تماشا کرده‌ایم، در جاهایی زیسته‌ایم که تنها مردم پرورده‌ست و سقفِ آرزو گرفتنِ دست‌های دختری بوده‌ست و داشتنِ حقوقِ ماهیانه‌ای؛ محله‌هایی که تنها آدم‌های معمولی زاده‌ست و بزرگترین آموزه‌ی اخلاقی‌شان گردن نهادن بوده‌ست. سرشکستگی‌ها بوده‌ست، مستی‌های اندوهگین و شاد بوده‌ست، خونِ جگرها خورده‌ایم، ما بچه‌های اعماق بوده‌ایم، ما کلمه کلمه شاملو را نوشیده‌ایم؛ ما زن چون فروغ، ما مرد چون اخوان بوده‌ایم؛ در تنگ‌دستی‌ها، ما فقط ما بوده‌ایم، نه کسی را داشتیم سفارشمان کند، نه کسی یاری‌مان دهد که کدام راهست و کدام چاه‌؛ ما از گوته و نیچه تا عطار و حافظ را سیر کردیم، ما با هزارهزار نداری‌ها ساخته‌ایم، ما کار کردیم و نانِ بازو خوردیم و هر روز طلوعِ تکراریِ خورشیدِ رنگ‌ورو‌رفته را نیک پنداشتیم و باورداشتیم که امروز را می‌توان با نوشتن رنگِ دیگر زد؛ در نوجوانی خواندیم و نوشتیم، از داستایوفسکی تا موراکامی آمدیم، در سربازی خواندیم و نوشتیم، در فروم و بودریار غور کردیم، جوانی‌مان را با اندیشه‌ها و کتاب‌ها و سروده‌ها پیر کردیم، در بطالت‌ها و تنهایی‌ها جان کندیم اما نمردیم و باز خواندیم و نوشتیم؛ حبسِ فریادهایمان را در سینه کشیدیم، ورق زدیم و ورق زدیم، یار برای زیستن اختیار کردیم و باز هم ایستادیم. باز هم نوشتیم. با وقتِ تنگِ زندگی، در مضیقِ مترو ایستاده خواندیم؛ حتی ایستاده نوشتیم. و ردِ اظهارِ توده بودیم، که "شکمِ خالی کتاب نمی‌فهمه!" از شرق به غرب رفتیم و از غرب به شرق بازگشتیم، اما زبانمان نمرد و دستمان نشکست و ذهنمان نخشکید و جانمان به روزمرگی و روزگار و نظام هبه نشد. نه! نشد که نشد. که ما با ادبیات ماندیم و ماندیم تا امروز او، ایمان مختار، و من شاهین غمگسار همچون هِنریِ فیلمِ "پاپیون"، بر کلکی که ادبیات است، و بر دریایی متلاطم که زندگی‌ست، یک‌صدا به رساتر فریادی بگوییم: آهای حرومزاده‌ها، من هنوز اینجام!

رمانِ Charlotte’s Web، یا تارِ شارلوت، با عنوانِ "شارلوت عنکبوته"، نوشته‌ی نویسنده‌ی امریکایی ای. بی. وایت، با ترجمه‌ی ایمان مختار و ویراستاری محتوایی و زبانی بنده به سرانجام رسید و در آستانه‌ی چاپ است. (کتاب در کتابخانه‌ی ملی به همراه فیپا و شابک ثبت شده است و ویرایش نهایی آن هم انجام گرفته‌ست) ویرایش فنی بر عهده‌ی خانوم فرشته فرشاد بوده است. چاپ این کتاب را انتشارات "آواژ" برعهده گرفته‌ست، که قدردان آنان، خاصه آقای محمدرضا قلی‌پور، که پشتمان را گرفتند هستیم. این رمان در حوزه‌ی کتاب‌های کودک و نوجوان قرار می‌گیرد و پرفروش‌ترین کتاب در این دسته در دنیاست. و این ابتدای راهی‌ست که ما سال‌هاست در آن ثابت‌قدم بوده‌ا‌‌یم. بالا و پایینِ چرخ را دیده‌ایم و همه‌ی دنیا علیه‌مان بود و آخر آن شد که ما آرزو داشتیم. شاید پرگویی و بزرگ‌نمایی به نظر رسد، اما سال‌هاست جولانِ نااهلانِ پرروی کم‌سواد را شاهدیم و دستمان از هر کجای دهر کوتاه بوده‌ست. اما این، تازه آغاز است. و این یادداشت، یادآوریِ همه‌ی آن‌چیزی‌ست که ما از سر گذرانده‌ایم. و شناساییِ اینکه راه چه بوده‌ست و چگونه سپری شده‌ست تا به این اولین گام و نخستین عرض‌اندام برسیم. شخصا مسرورم، به این خاطر که اولین کار، کاری‌ست در حوزه‌ی کودک و نوجوان، جایی که قحطیِ کتاب است و داستان‌های شنیدنی و زندگی‌کردنی. و نوجوانانی که بی‌داستان بزرگ می‌شوند. خوشحالم که سهمی کوچک، برای معرفی این کتابِ خواندنی، به کودکان و نوجوانان فارسی‌زبان دارم. و سپاس از دوست و رفیق و هم‌اندیشم ایمان مختار، که مفتخرم کرد تا ویرایش محتواییِ این کتابِ شیرین را انجام دهم.

 

از شعرهایم!...
ما را در سایت از شعرهایم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : falakhanedoran بازدید : 85 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 23:27