موطن آدمی را بر هیچ نقشهای نشانی نیست
موطن آدمی تنها در قلب کسانیست که دوستش میدارند.
این سطرهای شاعر آلمانی را با صدای احمد شاملو و موسیقی بابک بیات بهیاد بیاورید. در اولین ماهِ سالِ نو، بیش از هر چیز دیگری، این دو سطر را با خود تکرار کردهام و هنگامی که زیستن و نفس کشیدن در زادگاهم به زیستن و نفستنگی در غربتِ غربتها همانند شده است، به کسانی اندیشیدهام که در قلبشان جا دارم و کسانی که در قلبم جا دارند. تعدادشان به شمارۀ انگشتان دو دست هم نرسد شاید، اما یکیشان، بهاندازۀ تمامِ عالم از همهکس بینیازم میکند. از هر وطنی، از هر زبانی، از هر مکانی و از هر زمانی...
از این گذشته، همچنان پس از گذشت بیش از بیست سال از نخستین بار که آن را به گوش جان شنیدم، معتقدم، گوش فرادادن به دو مجموعۀ شعر چیدن سپیده دم و سکوت سرشار از ناگفتههاست، ترجمهای از شعرهای مارگوت بیکل، از مهمترین گامهای هرکس در فرایند رشدِ شخصیت، وسعت بخشیدن به پهنههای فکری و بلوغِ عاطفی تواند بود. از این حیث، نه برای خود، که برای فرزندم خرسندم.
از شعرهایم!...
ما را در سایت از شعرهایم! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : falakhanedoran بازدید : 7 تاريخ : جمعه 31 فروردين 1403 ساعت: 0:42